رضا ایرانمنش نقل میکند: شهید علی عرب یک نوجوان پاک و بی¬آلایش در جبهه بود که مسئولیتش کمک آرپی جی زن بود. شبی که عملیات شبانه داشتیم علی عرب هم در عملیات حضور داشت در کوله پشتی علی تعداد زیادی مهمات از جمله گلوله ی آرپی جی و...
رضا ایرانمنش نقل میکند: شهید علی عرب یک نوجوان پاک و بی¬آلایش در جبهه بود که مسئولیتش کمک آرپی جی زن بود. شبی که عملیات شبانه داشتیم علی عرب هم در عملیات حضور داشت در کوله پشتی علی تعداد زیادی مهمات از جمله گلوله ی آرپی جی و...
بعد از کاظم نوبت مصطفی است. او هم نخست سعی میکند تا دوربین را منصرف کند. سرش را تکان میدهد و میخندد و اینگونه سعی میکند تا تأثیر دوربین را از نفس خود بزداید. باز هم پیروزی با اوست اگرچه بالاخره دوربین را بپذیرد و چند کلمه دربارهی خود سخن بگوید. بچهها میگویند:
چفیه دانی قبله جانت کجاست؟ گردن فرزند شیر مرتضی است
شیعه شیری کز بهاران آمده از گلستان جماران آمده
شیعه شیری کین چنین مردان عشق گرد او پروانه اند و جان عشق
صبح روز عملیات والفجر۱۰ در منطقه حلبچه همه حسابی خسته بودند، روحیه مناسبی در چهره بچهها دیده نمیشد از طرفی حدود ۱۰۰اسیر عراقی را پشت خط برای انتقال به پشت جبهه به صف کرده بودیم برای اینکه انبساط خاطری در بچهها پیدا شود و روحیههای گرفته آنها از آن حالتخارج شود
خاطره ای از یک فرمانده محبوب شهید عزت الله شمگانی ازاستان شهید پرور اصفهان به سیستان وبلوچستان اعزام شده بود و در زمانی که فرماندهی سپاه استان بعهده برادرحاج محمود اشجع و پس از آن بعهده برادر جعفر شاهپور زاده بود شهید شمگانی فرماندهی عملیات سپاه را بعهده داشت.