۲۷ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۴۵
(شهید حیدر حسین)
کهکشان اشک
نیمه شبها و در اوج سرما از سنگر بیرون میزد و وضو میگرفت و در یک گوشه دنج و تاریک روی خاک مینشست و با معبود و معشوقش راز و نیاز میکرد. "حسین حیدر" بود و یک کهکشان اشک. او بود نماز شفع و وتر. او بود و یک دنیا تمنا و نیاز به درگاه بینیاز.
۹۳/۱۱/۲۷